سه،پنج،دو
سه،پنج،دو

سه،پنج،دو

نفهمیدم




هیچوقت نفهمیدم چه رازیست بین دلم و دستم 

 از دستم رفت به هرچه دل بستم ...

اینجا زمین است ...



اینجازمین است

رسم آدمهایش عجیب

اینجاگم که بشوی به جای اینکه به دنبالت بگردند

فراموشت میکنند

دایره


این روزها ، حالم همچون دایره ای می ماند ،

که هیچ گوشه ای ، برایش دنج نیست . . .

رفت...



رفت . . .
نفرینش نمی کنم
همین که دیگر کسی اندازه ی من
دوستش ندارد برایش کافیست . . .

اسباب بازی


اسباب بازیهایت را که جمع کردم

ماتم برد …
وقتی دِلـَــــم را میان آنها دیدم . . .


3ali3.com